دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۱۴ ب.ظ
دیدار رهبر عزیزمان با ورزشکاران
بیانات امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی ) در دیدار مدالآوران المپیک و پارالمپیک
بسماللهالرّحمنالرّحیمخیلى خوشحالم از دیدار شما عزیزان - قهرمانان، پهلوانان، افتخارآفرینان - که بحمداللَّه توانستهاید با همت، با اراده و عزم راسخ، قلهها را فتح کنید. مثل همین قلههاى کوهها که کوهنوردان با زحمت و تلاش فراوان و صخرهپیمائى و سنگپیمائى، اینها را فتح میکنند و مایهى افتخار میشوند، قلههاى افتخارات معنوى و ملى هم وقتى به وسیلهى جوانها فتح میشود، حقیقتاً خیلى باارزش است؛ و شما این کار را کردهاید.
دو تأثیر و دو عامل مهم در قهرمانها وجود دارد که باید به این دو توجه کرد: یکى مسئلهى شخصى است، یکى مسئلهى عمومى و اجتماعى است. در مسئلهى شخصى، جوانهائى که به قهرمانى دست پیدا میکنند، نشان میدهند و ثابت میکنند که داراى خصوصیات برجستهاى هستند؛ مثلاً ارادهى قوىاى دارند. ورزشکار اگر داراى ارادهى قوى و عزم راسخ نباشد، قطعاً به مرحلهى قهرمانى نمیرسد؛ اگر اراده نباشد، حتّى ورزش هم نمیکند. با اینکه این همه راجع به ورزش گفته میشود - ورزش معمولى، نرمش صبحگاهى - اما بعضىها حاضر نیستند ده دقیقه، یک ربع وقتشان را به این کار مصروف کنند؛ این کمارادگى است. حالا وقتى یک جوانى ورزش میکند و سختىهاى جسمانى ورزش را تحمل میکند و با شوق و ذوق به سمت پرورش استعدادهاى جسمانى و بدنىِ خودش حرکت میکند، این عزم راسخ را نشان میدهد؛ این یک نقطهى خصوصیت شخصى است.
یک نقطهى دیگر، مسئلهى هوش است. هیچ قهرمانى بدون داشتن یک هوش برتر، ممکن نیست به قهرمانى برسد. همهى ورزشها همین جورند. یعنى صرفاً این نیست که کسى زور دارد و با زور این کار را انجام میدهد؛ نه، زور کافى نیست؛ هوشیارى لازم است. چه در ورزشهاى دستهجمعى، چه در ورزشهاى فردى، چه در کشتى، چه در وزنهبردارى، چه در کوهنوردى، چه در ورزشهاى رزمى و امثال اینها، تا انسان و آن رزمنده و ورزشکار هوشیار نباشد، ذهن فعال و جستجوگر و تیزى نداشته باشد، امکان ندارد به مراحل بالا برسد. بنابراین یک قهرمانى را که ما نگاه میکنیم، او را مظهرى از هوش، از همت و اراده، از توانائىهاى جسمانى و بسیارى از خصوصیات دیگر مشاهده میکنیم. طبعاً در پهلوانِ ورزشى اعتمادبهنفس زیاد است؛ قاعدتاً اینجور است که احتیاجى به کارهائى که افراد ضعیف میکنند، ندارد؛ احتیاج به چاپلوسى ندارد، احتیاج به دروغگوئى ندارد، احتیاج به تقلب و دوروئى ندارد. البته نمیگوئیم همهى کسانى که ورزشکارند، این صفات را ندارند و از این صفات برىاند؛ نه، انسانها لغزش میکنند؛ اما طبیعت پهلوانى این است که با اینجور خصوصیات اخلاقى و رذائل اخلاقى میتواند بیگانه باشد. بنابراین، این بخشِ شخصىِ قهرمانها است.
بخش عمومى و اجتماعى یک قهرمان این است که چون او مظهر توانائىهاى یک ملت در یک رشتهى خاص محسوب میشود، اعتماد ملى میدهد؛ یعنى به مجموعهى آحاد ملت، اعتمادبهنفس میدهد؛ این خیلى چیز مهمى است. از طرف دیگر، یک قهرمان، آحاد جامعه را تشویق میکند به این که در این راه حرکت کنند. یعنى ورزش قهرمانى در واقع موتور حرکت ورزش همگانى است و میتوان با ورزش قهرمانى کارى کرد که ورزش همگانى رائج شود. ورزش همگانى هم یکى از ضروریات زندگى است؛ مثل غذا خوردن است، مثل تنفس کردن است؛ باید به آن توجه کرد. این هم یک جنبهى دیگر از فهرست تأثیرات اجتماعى ورزش است.
یک مسئلهى دیگر این است که ورزش قهرمانى، امروز که مسابقات بینالمللى باب است و رائج است، مظهر تمایلات و استعدادها و تشخّص و هویت یک ملت است؛ و این خیلى چیز مهمى است. اینکه شماها در میدانهاى ورزشى، با اخلاق انسانى و با جوانمردى ظاهر شوید - و خوشبختانه ظاهر میشوید - از نظر بینندگان بینالمللى، که امروز دیگر میلیونها و در مواردى میلیاردها تماشاچى وجود دارد و مطلع میشوند، پیامآور یک حقیقتى است از داخل کشورتان، که این حقیقت را با هیچ زبان دیگرى نمیشد تبلیغ کرد. یک قهرمان با جوانمردىِ خودش تبلیغ میکند، با تدینِ خودش تبلیغ میکند. این مسئلهى بانوان و دختران ورزشکار ما که با حجاب در میدان میروند، خیلى چیز مهمى است. من نمیدانم کسانى که درصدد ارزیابى حوادث کشورند، یک ارزیابى درستى از این قضیه دارند یا نه. این، فوقالعاده است. در کشورى از کشورهاى اروپا، یک زنى را به جرم باحجاب بودن، جرأت میکنند چاقو میزنند و او را میکُشند؛ آن هم در دادگاه و جلوى چشم قاضى! اینجورى است. خجالت نمیکشند؛ در دانشگاه، در ورزشگاه، در پارک، در خیابان، به حکم قانون - قانونى که جعل کردهاند - متعرّض زن محجبه میشوند. آن وقت در این فضا، توى این کشورها، یک زن محجبه در موضع قهرمان بر روى سکوى قهرمانى مىایستد و همه را وادار میکند به این که او را تکریم و تجلیل کنند. این چیز کمى است؟ این چیز کوچکى است؟ این کار خیلى باعظمت است. واقعاً همه باید قلباً از زنان ورزشکار ما که در میدانها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر میشوند، تشکر کنند. یا همین طور ورزش جانبازان و معلولان؛ واقعاً حیرتآور است. وقتى که انسانها نگاه میکنند، مىبینند این جوانِ دچار آسیب جسمانى، نه فقط این آسیب جسمانى نتوانسته او را از زندگى عادى باز بدارد، بلکه حتّى او اینقدر همت و عزم و ارادهى قوى داشته که توانسته ورزشکار شود و در ورزش به این نقطه برسد که بیاید بر سکوى قهرمانى قرار بگیرد. این نشاندهندهى عزم و ارادهى یک ملت است، این نشاندهندهى تشخّص و هویت یک ملت است. اینکه من از شماها تشکر میکنم وقتى که یک پیروزى به دست مىآورید، عقبهى این تشکر، احساس صادقانه و حقیقىاى است که در من وجود دارد؛ احساس میکنم که واقعاً شماها با این کار دارید به کشورتان، به ملتتان، به مردمتان خدمت میکنید. شما پیامهائى را میرسانید که این پیامها با هیچ وسیلهاى قابل رساندن نیست: پیام عزم و اراده، پیام ایستادگى، پیام ایمان. ورزشکار ما بعد از پیروزى در آنچنان میدانى و در جایگاه اول جهان قرار گرفتن، شعار «یاحسین» سر میدهد؛ یا مىافتد روى خاک سجده میکند، یا دستش را بلند میکند و خدا را شکرگزارى میکند. میدانید امت اسلامى و ملتهاى مسلمان با این کار چه هیجانى پیدا میکنند؟ دنیائى که سعى میکند همه را، بخصوص جوانها را، به سوى بىایمانى و لاابالیگرى و پشت کردن به معنویات سوق دهد، یک جوان برجستهى ما - نه یک جوان معمولى - در میدان ورزش اینجور اقبال خودش را به معنویات نشان میدهد. اینها خیلى کارهاى اثرگذار و مهمى است.
من میخواهم بگویم قدر خودتان را بدانید. خیلى کارهاى بزرگى در میدانهاى قهرمانى انجام میگیرد. خوشبختانه ایران اسلامى از بعد از انقلاب به این سمت، در این جهت پیشرفتهاى عجیبى کرده. امروز شما در خیلى از میدانها جلو هستید. یک وقت هست که شما کشتى میگیرید و حریفهاى خودتان را از کشورهاى قدَر دنیا در کشتى به زمین میزنید و بر سکوى قهرمانى مىایستید؛ خب، این چیز خیلى برجستهاى است، خیلى مهم است؛ اما مجموع کارها را هم که حساب کنید، همین جور است. فرض کنید در یک مسابقات جهانى - همین چیزى که اتفاق افتاده - شما مثلاً با 54 ورزشکار شرکت میکنید، 12 تا مدال مىآورید؛ کشور آمریکا با 530 ورزشکار شرکت میکند، 110 تا مدال مىآورد. آمریکا اگر بخواهد به اندازهى شما مدال بیاورد، باید 120 تا مدال بیاورد. آمریکا با ده برابر شما شرکت میکند، باید ده برابر شما مدال بگیرد؛ باید 120 تا مدال بگیرد، اما 120 تا مدال نمیگیرد؛ یعنى از شما پائینتر است. این معنایش این است که شما اگر در رشتههاى گوناگون، با همین ظرفیت و با همین استعداد شرکت کنید، از همهى اینها جلوتر هستید. اینها کارهاى باارزشى است. اینها حقایقى است که نشاندهندهى زمینههاى ماست.
حالا امروز بحث ورزش در میان است، اما فقط مسئلهى ورزش نیست؛ خوشبختانه در زمینهى علم هم همین جور است. در زمینههاى تحقیقات و گسترش ژرفنگرى نسبت به مسائل، چه در زمینهى اقتصاد، چه در زمینهى سیاست، چه در زمینهى مدیریت، چه در زمینهى مسائل بینالمللى، هر جا که کار به استعدادهاى ایرانى واگذار شد، ما نشانههاى پیشرفت را در آنجا مشاهده میکنیم. این استعداد ما است، این کشور ما است. تاریخ ما هم به خاطر همین است که اینقدر اعتلاء و اوج دارد. ابنسینا و فارابى و محمدبنزکریاى رازى و سعدى و حافظ و امثال اینها در یک جامعهى سطح پائین که متولد نمیشوند؛ این نشاندهندهى وجود استعدادهاى متراکم در این منطقهى از دنیا است. خب، این استعدادها بر اثر تسلط قدرتهاى سرکوبگر و مستبد و جداى از مردم و نابرخوردار از فضائل معنوى و انسانى و علمى، دچار رکود شده بود. امروز خوشبختانه انقلاب کارى کرده که این استعدادها در همهى جاها و بالخصوص در زمینهى ورزش دارد بروز میکند.
خب، این مناقب شما عزیزان است که من گفتم شماها قلهاید. هم خود شماها قله محسوب میشوید، هم کارى که میکنید، در واقع حرکت به سمت قله و حرکت دادن جمعى به سمت قلهها است؛ که اینها بسیار باارزش است. عرض کردیم که شما سفیران ایران و هویت و تشخّص ایرانى هستید؛ این خصوصیات را حفظ کنید. این که شما میروید ملت خودتان را به عنوان یک ملت بااراده، داراى عزم راسخ، با ایمان، پایبند به شریعت، داراى استعداد، داراى تشخّص معرفى میکنید، خیلى باارزش است؛ این را باید نگه دارید؛ نگذارید این خدشهدار شود.
جوانهاى کشور به شما نگاه میکنند. شما در عمل، ورزش را تبلیغ میکنید؛ من میگویم در زبان هم ورزش را تبلیغ کنید. یعنى در گفتگوها و گفتارهاى عمومى و اجتماعى و رسانهاى و مصاحبه و تلویزیون و امثال ذلک، جوانهاى کشور را تشویق کنید؛ تجربیات خودتان را در ورزش مطرح کنید تا جوانها به شوق بیایند. ما احتیاج داریم که تمام آحاد کشور ورزش کنند؛ این واقعاً نیاز کشور است. نیروى انسانىِ سالم، براى کشور اهمیت درجهى یک دارد؛ چون پیشرفت یک کشور، با نیروى انسانى است. منابع و معادن و استعدادهاى زیرزمینى و ثروتهاى طبیعى، چیزهاى بسیار خوبى است؛ اما اگر نیروى انسانى نباشد، استعداد در آن کشور نباشد، همان چیزى خواهد شد که امروز در بعضى از کشورهاى داراى این منابع طبیعى مشاهده میکنید؛ دیگران مىآیند استفاده میکنند و اینها را بیشتر به تنپرورى سوق میدهند. استعداد انسانى باید پرورش پیدا کند تا استعدادهاى طبیعى حقیقتاً در خدمت جامعه قرار گیرد. پس نیروى انسانى شد مهمترین عامل.
نیروى انسانى باید عالم باشد، باهمت باشد، دیندار باشد و سالم باشد. سلامت جسمانى، شرط اصلى است. روى آوردن مردم به ورزش، بسیارى از مشکلات و معضلات اجتماعى و اخلاقى را حل میکند؛ مثل مسئلهى اعتیاد، مسئلهى تنازعات خانوادگى، داخلى، مشکلات کسبى، اعصاب، چه و چه. اگر ورزش به صورت همگانى در کشور حقیقتاً باب شود - که البته امروز از گذشته بهتر است، لیکن هنوز به این معنا احتیاج داریم - خیلى از مشکلات حل خواهد شد. شما در این زمینه میتوانید مؤثر باشید؛ یعنى مروج اخلاق و سنن ایرانى باشید.
این هم که بعضى از جوانهاى ما در میدان مسابقه، با طرف صهیونیسم مسابقه ندادند، خیلى باارزش است؛ براى همین هم هست که مستکبران عالم را بشدت عصبانى کرد. چند بار که این قضیه اتفاق افتاده، آنها عکسالعملهاى تند نشان دادند. کار این جوانهاى ما خیلى کار مهمى است. یعنى واقعاً یک تلاش دیپلماتیکِ بسیار حساس و مهم در مقابلهى با رژیم صهیونیستى، همین کار است. این کارِ بسیار باارزشى بود که اینها انجام دادند.
یک مسئلهاى که بر روى آن تأکید میکنم، مسئلهى اخلاق در ورزش است. دوستان گفتند، من هم اطلاع دارم و قبول دارم. خوشبختانه جامعهى ورزشى ما از لحاظ اخلاق، جامعهى سالمى است؛ لیکن در این مسئله خیلى باید پافشارى کرد. لغزشگاه وجود دارد. جوان ورزشکار ما وقتى که بر روى امواج تبلیغ و توجه جهانى و توجه افکار عمومى قرار میگیرد، در خطر اخلاقى قرار میگیرد. ما باید خودمان را از این خطر اخلاقى نگه داریم. شما که ورزشکارید، در درجهى اول، و بعد مسئولین ورزشى و کسانى از مدیریتهاى گوناگون که به این مسائل اهتمام دارند و این مسائل با آنها ارتباط پیدا میکند، باید به مسئلهى اخلاق در ورزش توجه کنند. مسئلهى اخلاق در ورزش خیلى مهم است. مغرور نشدن، مردمى ماندن، جوانمرد ماندن، با مردم بودن، براى مردم دل سوزاندن، خیلى مهم است. پیدا شدن این خصوصیات در انسان یک مسئله است، ماندن این خصوصیات در انسان مسئلهى مشکلترى است؛ اینها را انسان باید حفظ کند.
به نظر من بعضىها فضاى ورزش را خراب میکنند؛ با تخریب، با تهمت، با دروغ، با دعوا راه انداختن بین مجموعههاى ورزشى. متأسفانه سهم رسانههاى ورزشى هم در این کار خلاف، سهم کمى نیست. اینجا لازم است من این را تذکر بدهم، هشدار بدهم. رسانههاى ورزشى یک چیز کوچکى را علیه کسى، یک جریان ورزشىاى، یک تیمى، یک فدراسیونى، یک ورزشکارى پیدا میکنند، همین را وسیله قرار میدهند؛ این را به جان آن بیندازند، آن را به جان این بیندازند؛ دعوا کنند، از افراد مصاحبه بکشند. آن مصاحبهشونده هرچه حرفِ تندتر بزند، هرچه بیشتر بدگوئى کند، هرچه در صحبتهایش بیشتر فحش و فضیحت باشد، آن رسانه خوشحالتر است! این کار بدى است. این رسانهها درست نقطهى مقابل باید حرکت کنند، به عکس باید عمل شود.
یک نکتهى دیگر هم که من بارها گفتهام - این مربوط به مسئولین ورزش است - این است که اولویتها را در رشتههاى ورزشى مورد نظر قرار دهید. بعضى از رشتههاى ورزشى هست که ما در داخل کشور، هم سابقهاش را داریم، هم ظرفیتش را داریم، هم تجربهاش را داریم - یعنى توانائىهاى گوناگون داریم - این رشتهها قهرمانىآور است. من آن سالها بعضى از رشتهها را اسم مىآوردم. خب، در فلان رشته ما در دنیا هیچ رتبهاى نداریم، شانسى هم نداریم؛ یعنى اقبال این که رتبه هم بیاوریم، نداریم - که البته دلائلى هم دارد - اما در بعضى از رشتهها ما در دنیا رتبه داریم. امروز شما در دنیا روى سکوى قهرمانى قرار میگیرید - مثلاً در کشتى، یا در وزنهبردارى، یا در بعضى از رشتههاى دیگر - این خیلى مهم است. من چند سال قبل از این - یادم نیست چه سالى بود - که همین دوستان ورزشى اینجا آمدند و ملاقات کردند، مثلاً از «چوگان» اسم آوردم. خب، چوگان ورزش ما ایرانىها است، مال ما است؛ ورزش خوبى هم هست، ورزش سرگرمکننده و شادى هم هست. استعداد این ورزش در ایران وجود دارد؛ اگر وجود نداشت، پیش نمىآمد. در طول تاریخ، ورزش چوگان در ایران چیز معروفى بوده است. یا مثلاً بعضى از ورزشهاى باستانى، که بعدها یک کارهائى شد و تلاشهائى انجام گرفت. اینها کارهاى شیرینى است، کارهاى زیبائى است که انجام میگیرد. به هر حال اولویتها را نگاه کنید و بیشتر به رشتههائى بپردازید که ریشهدارند؛ بخصوص داراى ظرفیت و استعدادند؛ بخصوص مربىهاى داخلى دارند.
یکى از برادران گفتند که از مربىهاى خارجى استفاده شود؛ من مخالفتى ندارم. این تصور نشود که من از این که از یک مربى خارجىِ خوبِ بهدردبخورى استفاده شود، مخالفم؛ اما وقتى که شما از یک مربى داخلى براى فوتبال یا بسکتبال یا والیبال یا کشتى یا هر ورزش دیگر استفاده میکنید، من خوشحال میشوم و احساس سرافرازى میکنم. این خیلى خوب است که مربى بچهها و جوانهاى ما یکى از خودمان باشد؛ همین جا تربیت شده باشد، پرورش پیدا کرده باشد. البته بعضى از مربىهاى خارجى خوبند، بعضىشان خوب نیستند؛ پول هم زیاد میگیرند، توقع هم زیاد دارند، گاهى کار هم انجام نمیدهند؛ از این قبیل هم هست. بنابراین اگر یک وقتى راجع به مربى خارجى صحبت شده، حرف من ناظر به این است.
دوستان راجع به علمى کردن ورزش صحبت کردند؛ کاملاً درست است؛ این جزو حرفهاى من است، بارها هم گفتهام. در زمینههاى ورزشى - آنهائى که قواعد علمى دارد - تعمق علمى کنند؛ کارهاى افزایندهى بر تحقیقات علمى انجام دهند. یک چیزى که فرض کنید امروز دنیا در زمینهى فلان ورزش کشف کرده و روى آن کار میشود، این که حرف آخر نیست - مثل خیلى از کارهاى علمى دیگر - حرفهائى بر اساس آنها و بر روى آنها میشود زد، که آنها را اعتلاء بدهد، یا حتّى آنها را نسخ کند. خب، این کارها در ایران انجام بگیرد. ما که در زمینههاى دشوار علمى، این همه داریم پیشرفت میکنیم، به وسیلهى همین جوانها بوده است. کارهائى را انجام دادیم که هرگز به خاطر دشمنان ما هم خطور نمیکرد که ایرانى بتواند انجام دهد. خب، این را هم انجام دهید.
سوخت رآکتور تحقیقاتى تهران داشت تمام میشد، به ما گفتند باید بیائید اورانیوم 5/3 درصدتان را به فلان کشور بدهید تا او تبدیل کند به 20 درصد؛ بعد او بدهد به فلان کشور، که او تبدیل کند به سوخت؛ بعد با اجازهى آقایان دنیا، این سوخت بیاید داخل! یعنى از چندین خان بگذرد، که قطعاً هم نمیگذشت. اگر چنانچه ما میخواستیم سوخت هستهاى را براى همین رآکتورهاى تحقیقاتى که در اینجا داریم، از اینها بخریم، تا ملت ایران را ذلیل و تحقیر نمیکردند، ذرهاى از آن را به ما نمیدادند. یک وقتى من گفتم اگر همین نفتى که ما امروز داریم، مال اروپائىها بود و بنا بود ما از آنها نفت یا بنزین بخریم، بطرى بطرىاش را با قیمتهاى گزاف به ما میفروختند. آنها اینجورىاند. خب، اینها فکر میکردند که ما براى خرید سوخت 20 درصد مجبور خواهیم شد و زیر بار خواهیم رفت؛ لذا این موانع را درست کردند. اما جوانهاى ما آمدند کار تحقیقاتى کردند و سوخت 20 درصد را خودشان درست کردند. بعد آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحهى سوخت و میلهى سوخت درست کنیم؛ اما جوانهاى ما درست کردند و کار گذاشتند. حالا آنها ماندهاند در مقابل عمل انجام شدهى ملت ایران!
کارهاى به این پیچیدگى و به این بزرگى دارد انجام میگیرد؛ در زمینهى ورزشى هم چه اشکالى دارد که کارهاى بزرگى انجام شود؟ قواعدى که امروز در مورد ورزش در دنیا وجود دارد؛ چه ورزشهاى انفرادى مثل کشتى و وزنهبردارى، و چه ورزشهاى دستهجمعى، مورد مداقهى علمى قرار بگیرد، بر اینها افزوده شود، یک بخشهائى از آن اصلاح شود.
ورزش را از لحاظ علمى جلو ببرید. این مال آن ورزشهائى است که در دنیا قواعد ورزشى و قواعد علمى دارد و معمول است. بعضى از ورزشهاى ما هم هست که قواعد علمى ندارد؛ باید براى اینها قواعد علمى وضع کنیم - که میشود وضع کرد - مثل همین ورزشهاى باستانى که گفتند. بعضى از این ورزشهاى باستانى، ورزشهاى خیلى قشنگىاند؛ مثل همین میل گرفتن، که مشهدىها به آن میگویند گوارگه؛ این یک ورزش خیلى شیرینِ قشنگى است. خب، چه اشکالى دارد که براى این یک قواعدى درست شود و بیاید در عداد ورزشهاى عمومى؟ یا مثلاً چرخ. یا از این قبیل ورزشهائى که در ورزش باستانى ما وجود دارد.
به هر حال امیدوارم خداى متعال انشاءاللَّه همهى شماها را موفق بدارد. از کارهائى هم که جوانهاى ما در میدانهاى مسابقه کردند - مثل اذان گفتن بر روى قلههاى سر به فلک کشیده، یا سجده کردن در میدان مسابقه، یا دست به دعا برداشتن، یا نام ائمه را بر زبان آوردن، یا حفظ عفاف دینى - من صمیمانه از همهى شماها و آن عزیزان متشکرم. خدا انشاءاللَّه شماها را موفق بدارد. شما نور چشم ملت ایران هستید و انشاءاللَّه باشید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۹۱/۱۲/۲۱